مامسلمانان مسلمان نیستیم در تنور نانوا نان نیستیم
مغزمان را باز باران شسته است گربه ی همسایه را سگ کشته است
پیش ما مهرو محبت مرده است گاو ما را گرک دیشب خورده است
ماجوانان نوجوانی میکنیم در خیال خویش خانی میکنیم
روزرا بیهوده ما شب میکنیم شب به یا دروز خود تب میکنیم
کاروبار ما خیابان گردی است حرف مسئولین فقط دلگرمی است
ما خیابان هارو محکم میکنیم وزن خود در کوچه ها کم میکنیم
باموبایلی ساده شهرت میکنیم در خفا با باده صحبت میکنیم
مردمان شهر خنجر میزنند نیزه بر لاستیک پنچر میزنند
درجراید فکرمارا میکنند مادران از غصه هاها میکنند
قرن مارا قرن صنعت کرده اند گاوها احساس قدرت کرده اند
روی زرد وسر بیابان کرده ایم خویش را گم در خیابان کرده ایم
وای مردم ما خدا گم کرده ایم خم به زیر نیمه ای خم کرده ایم
۱۳۸۰-بناب
نظرات شما عزیزان: